کد مطلب:259337 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

مسافرت های امام حسن عسکری و اجمالی دیگر از ویژگی های والایش
امام عسكری علیه السلام سفری از مدینه به شام، ری و قم كرده و قرآنی به دست خط حضرت علی بن ابی طالب علیهماالسلام در این سفر حمایل كرده بود. وقتی حضرتش به لواسان نزول اجلال فرمود، در آنجا اعلامیه ای صادر كرد كه باید تمام مسلمانان جهان مساجد بسیاری بسازند.

به قدری این فرمان اثر بخشید كه در یك روز 70 مسجد بنا كردند، از آنجا به بغداد تشریف برد و چون به شهر سامرا رسید، معتصم عباسی از نیروی ارتش نیرومند آن حضرت بیمناك شد و قرار شد سان قشون بدهند و ارتش را رژه ببیند



[ صفحه 106]



- معتصم فرمان داد هر یك از سربازانش از محل حركت خود كیسه خاكی بردارند و در ایستگاه و محل توقف روی هم بریزند این خاك تپه عظیم شد -.

حضرت امام حسن عسكری علیه السلام هم فرمود: تو هم از قشون ما سانی ببین و نیروی آسمانی خود را بین آسمان و زمین نشان او داد.

بسیاری با خلیفه این دو عسكر را دیدند و وجه تسمیه عسكریین از او بود.

حضرت امام حسن عسكری علیه السلام در نظر درباریان و رجال دولت خلفای عباسی، اشراف و اعیان حجاز و عراق و ایران و ذراری و فرماندهان بنی عباس همه جا محترم و گرامی بود. او دارای علم و زهد، پارسایی و بزرگ منشی، سخاوت و سطوت، سیادت و هیبت و عظمت خاصی بوده است.

مسافرت حضرت امام حسن عسكری علیه السلام به ایران و عراق مردم را متوجه خاندان آل علی و سیادت بنی فاطمی كرد.

عبیدالله بن خاقان مكارم اخلاقی او را می ستاید و می گوید:

اگر خلافت از خاندان عباسی خارج می شد، هیچ كس جز امام حسن عسكری علیه السلام لایق و سزاوار آن مقام و منصب نبوده، او برازنده زعامت و امامت بوده، او در علم متفرد و در تفسیر قرآن متخصص و اهمیتی به سزا در این فن داشت.

تفسیر منسوب به امام حسن عسكری علیه السلام اگر چه ناقص مانده، ولی از مهمترین تفاسیر قرآن است. او ملجاء و پناه شیعیان و فرقه امامیه، سازمانی در عراق، ایران، حجاز، مصر و اسپانیا داشته كه هسته مركزی آنها در سامرا و چرخ آن بر محور وجود امام یازدهم می چرخد.

مردم مسلمان كه از هشتصد میلیون می گذشت از اطراف عالم برای اخذ مسائل دینی خود كتبا و شفاها یا به وسیله ی نمایندگان به حضرت امام حسن عسكری علیه السلام مراجعه می كردند، در حلم و بردباری، گذشت بی مانندی داشت.

با آن همه اذیت و آزار كه معتمد خلیفه عباسی به آن حضرت كرد، وقتی خواست كه دعایی در حق او بفرماید، امام حسن عسكری علیه السلام مضایقه از این درخواست نكرد.

امام یازدهم از گناه غلامان - كه لغزش می كردند و مرتكب خلافی می شدند - به



[ صفحه 107]



زودی می گذشت و به آنها احسان فراوان می كرد، همیشه سعی داشت از آلام و اسقام آنها بكاهد.

آن گونه كه پیش تر بیان شد، آن حضرت زاهدترین و عابدترین مردم عصر بود، مانند اجداد كبارش به عبادت و بندگی می پرداخت، روزها در حال روزه و شب ها در حال نماز می گذرانید.

آن حضرت كم می گفت و بسیار می شنید. گوش به حوائج مردم می داد و بسیار به آنها می بخشید كه در رحلتش شهر سامرا یكپارچه گریه و ضجه گردید. تمام مردم از خوان نعمتش برخوردار شده بودند، هر كسی شرفیاب می شد و حیا می كرد عرض حاجت كند، قبل از عرض تقاضا می فرمود: او را اكرام و انعام نمایند.

تقاضای ارباب حوائج را قبل از اظهار بر می آورد و این كار عادی روزانه او بود.

محمد بن علی عباسی سر راه به او برخورد، اظهار تنگدستی كرد.

امام حسن عسكری علیه السلام به غلام خود فرمود: هر چه داری به او بده، صد دینار طلا به همراه داشت به او بخشید.

ابویوسف قصیر عباسی گفت: خداوند به من اولادی داده كه برای مخارج او در عسرت بودم و آنچه به دربار خلفای عباسی می رفتم و به رجال و اشراف آن نامه می نوشتم، همه مرا فراموش می كردند، حق داشتند زیرا همه مست شهوات بودند و اگر منطق شهوتی پیش می آمد، توجه به خصوصی می كردند، چون به طرف خانه ی امام حسن عسكری علیه السلام رفتم بدون تعلل بسته ای به من داد كه چهارصد دینار داشت و كلیه حوائج من برآورده شد.

امام حسن عسكری علیه السلام برای علی بن جعفر همیانی دویست هزار دینار در دو دفعه فرستاد تا به اصحاب و یارانش تقسیم كند.

امام حسن عسكری علیه السلام به زبان های زنده ملل اسلامی آن روز سخن می گفت و همه تعجب می كردند، حضرتش در حل مشكلات مسائل با چینی، ژاپنی، افغانی، ترك و هندی به زبان خودشان سخن می گفت.

حضرت امام حسن عسكری علیه السلام از شش سال امامتش سه سال در زندان بود و



[ صفحه 108]



در تمام این مدت با خوش صورتی و حسن اخلاق و دانش و زهد با مردم ملاقات می كرد و از این جهت كه همیشه به عبادت و حسن معاشرت می پرداخت، مورد احترام وزرای عباسی - كه اكثر ایرانی بودند - قرار گرفت، چنان كه هنگامی كه پس از شهادت پدر از خانه بیرون آمد، الموفق ولیعهد عباسی حضرتش را در آغوش گرفت و او را بوسید.

هنگامی كه زندانی بود، زندانبان او صالح بن وصیف دو غلام شریر بر او موكل ساخت تا شاید زجرش دهند و بكشند.

ولی آن دو غلام در نتیجه معاشرت با آن حضرت مؤمن و روزه دار شده بودند و ترس عجیبی از وی در دلشان راه یافته بود و می گفتند: این زندانی روزها روزه می گیرد و شب ها تا بامداد عبادت خدا می كند و با كسی سخن نمی گوید.

می نویسند علم آن حضرت به اندازه ای بود كه یعقوب اسحاق كندی عالم شهیر و فیلسوف كبیر عرب - كه حكیم ابونصر فارابی شاگرد مكتب وی بوده است - در مباحثه با آن حضرت درمانده گشت و كتابی را كه در تناقض قرآن نوشته بود سوزانید.

متوكل عباسی به مردی طبیعی مسلك گفت: برو به نزد امام حسن عسكری علیه السلام و بدان كه وی داناترین افراد جهان است و در زیر آسمان یگانه است.

علمای بزرگ مسیحی كه معاصرش بودند چنان متوجه دانش و كرامات او شده بودند كه او را مسیح می پنداشتند.

آن حضرت گندم گون، گشاده چشم، خوش صورت، بلند قامت و نیكو اندام بود. عبدالله خاقان وزیر متوكل عباسی با تكبر بسیاری كه داشت هر وقت امام را می دید برمی خاست و بر مسند وزارت خود می نشانید و همواره در موقع گفت و گوی با آن حضرت تكیه كلامش جمله (پدر و مادرم فدای تو باد) بود و می گفت: در سامرا كسی را چون آن حضرت ندیده ام.

آن حضرت عابدترین و داناترین مردم روزگار خود و پیوسته عابد و روزه دار بود. به پدرش شباهت تامی داشت و همه كس برای احترامش بر پا می خواست، یا اگر سوار بود فرود می آمد. آن حضرت حتی دشمنان خود را دعا می كرد و شب ها را به



[ صفحه 109]



دعا و مناجات سپری می ساخت. بسیار بخشنده بود و هرگاه سائلی بر او سر راه می گرفت، هر چه داشت به او می داد. دو مرتبه برای مردی نیازمند به نام علی بن جعفر دویست هزار دینار فرستاد، ولی او برای آن كه امام را دشمنانش ضرر نرسانند، آن وجه را پس فرستاد.

پسر عبدالله خاقان می گفت: من پیوسته احوال آن حضرت را از مردم می پرسیدم و پیوسته همه مردم را نسبت به او فروتن و معترف به بزرگواریش می یافتم.

آن حضرت علاوه بر آن كه با مردم كمتر معاشرت می كرد. اغلب اوقات نیز از معاشرت با شیعیان خود ممنوع و زندانی بود.

خلیفه او را به مردی به نام نحریر سپرد تا بر او سخت گیرد و سرانجام با صواب دید خلیفه آن را در مكانی به نام «بركة السباع» نزد شیران و ددان، انداخت ولی شیران به دور آن حضرت گرد آمدند و حضرت را ضرری نرساندند.

خلیفه چون این بدید بترسید و آن حضرت را آزاد كرد.

در نزدیك سامرا صومعه ای بود به نام «دیر العاقول» كه رئیس آن، عاقول نام داشت و بزرگ مسیحیان بود. روزی عاقول به نزد امام حسن عسكری علیه السلام آمد و اسلام آورد و جامه سفید پوشید.

چون علت مسلمان شدن را از او پرسیدند، پاسخ داد: از امام حسن عسكری علیه السلام كراماتی دیدم و علاماتی مشاهده كردم كه در مسیح دیده شده بود. از این رو بدو ایمان آوردم.

آن حضرت بسیار بخشنده بود و نیازمندان را پیش از آن كه سؤال كنند به قدری كه دلخواهشان بود، می بخشید و بی نیازشان می نمود.

از آن حضرت تفسیر قرآن هم باقی است، نكته قابل توجه این است كه آن حضرت و پدرش امام هادی علیه السلام كمتر خود را آشكار می كردند و این امر را مقدمه ای برای امام دوازدهم قرار داده بودند تا امر غیبت بعدا در نزد شیعیان امری عجیب به نظر نرسد.



[ صفحه 110]



همان گونه كه پیشتر اشاره شد از جمله سفرهای امام حسن عسكری علیه السلام در عصر روز جمعه بود كه به طی الارض خود را از سامرا به گرگان نزد شیعیانش رسانید و به آنان محبت كرد و سؤالات ایشان را پاسخ گفت و چشم كور پسر نصر بن جابر را كه یكی از بزرگان گرگان بود، بینا ساخت و غروب همان روز نیز به سامرا برگشت، ولی باید دانست كه حضرت قبلا این طی الأرض را با تعیین زمان به شیعیان گرگان خود خبر داده بود.

حضرت امام حسن عسكری علیه السلام در عمر كوتاه خود خدمت بسیاری به عالم اسلام و مسلمین فرمود و در یك مسافرت طولانی خود جنبشی از علم و دین در مردم به وجود آورد كه كمتر نظیر داشت، هنور در قم، ساوه، شام و ری صحبت از مآثر حضرت عسكری علیه السلام است.